توضیحات تکمیلی
وزن | 0,157 کیلوگرم |
---|---|
نویسنده | یاسوناری کاواباتا |
مترجم | مانی پارسا |
ترجمه از | |
تاریخ نشر | 1402 |
قطع | رقعی |
تعداد صفحات | 182 ص. |
شابک | 978-600-490-409-4 |
نوبت چاپ | اول |
نوع جلد | شومیز (جلد نرم) |
وضعیت نشر | چاپ اول |
موضوع | داستانهای ژاپنی قرن 20م. |
«گو» بازی استراتژیکیست که در آن بازیکنان میکوشند سنگهای سیاه یا سفید حریف را محاصره کنند. اصول گو ساده اما اجرای آن بس پیچیده است و گویای حساسیت ژاپنی. یاسوناری کاواباتا در این رمان/وقایعنامه مسابقهٔ استاد محترمِ شکستناپذیری را با بازیکنی جوان و مترقی دستمایه کرده است تا لحظهای را به تصویر بکشد که در آن سنتهای صُلب ژاپن امپراتوریایی با هجوم سدهٔ بیستم مواجه میشوند. رقابت استاد و حریفش چند ماه به طول میانجامد و در خلالِ بازی تنشهایی پیش میآید که جز بازیکنان، خانواده و نزدیکان آنها را نیز در خود فرومیکشد و مسابقه را به دوئلی تبدیل میکند که سرانجامی ندارد جز مرگ یکی از بازیکنان.
استاد رمانیست با جزئیات درخشان، هم آمیخته به تعلیق و هم آرام، مرثیهای برای کل یک جامعه، تحریرشده با ایجازی شاعرانه و فراستی روانشناسانه، که جایزهٔ نوبل ادبیات را برای کاواباتا به ارمغان آورد.
140.000تومان
وزن | 0,157 کیلوگرم |
---|---|
نویسنده | یاسوناری کاواباتا |
مترجم | مانی پارسا |
ترجمه از | |
تاریخ نشر | 1402 |
قطع | رقعی |
تعداد صفحات | 182 ص. |
شابک | 978-600-490-409-4 |
نوبت چاپ | اول |
نوع جلد | شومیز (جلد نرم) |
وضعیت نشر | چاپ اول |
موضوع | داستانهای ژاپنی قرن 20م. |
استاد
چهبسا که بازی گو کهنترین بازیِ رومیزیِ جهان باشد. گو، که بر صفحهای چارخانهچارخانه، با مُهرههای سیاه (سنگ) و سفید (صدف) بازی میشود، هزاران سال است که بیتغییر باقی مانده است. به احتمال فراوان خاستگاه این بازی آسیای میانه است و در سدۀ هشتم از طریق چین وارد ژاپن شد. و در ژاپن بود که گو به مرتبۀ الوهی خود رسید. در بادی امر درباریان به این بازی میپرداختند، اما تحصیلکردگان و راهبان بودایی و ساموراییها این بازی را برگرفتند.
یاسوناری کاواباتا استاد را «رمان-وقایعنامهای وفادار» توصیف کرده است. البته واژۀ بهکاررفته «رمان» نیست، شوسِتسو است، اصطلاحی نسبتاً انعطافپذیر و پرمایه و گشودهتر از «رمان». آنچه خوانندۀ غربی غالباً تا حدی بر قطعاتی زندگینامهای یا رشتهخاطراتِ پرشاخوبرگ و رنگوارنگِ البته ناداستانی اطلاق میکند، خوانندۀ ژاپنی در مقولۀ شوسِتسو جای میدهد.
مورد استاد نیز چنین است. خالی از عناصر داستانی نیست، اما بیشتر وقایعنامهست تا رمان، گزارشی سوگناک و دقیق دربارۀ یک مسابقۀ گو به سال ۱۹۳۸، دقیقاً مطابق با آنچه در این «رمان-وقایعنامه» توصیف شده است و آقای کاواباتا آن را برای روزنامههای دوقلوی اوساکا و توکیو، که امروزه هر دو نام ماینیچی بر خود دارند، گزارش کرد.
پارهای از عناصر داستانی نمایاناند. آقای کاواباتا به خود نامی داستانی داده است، اوراگامی، و ظاهراً برای خود سنی متفاوت از سن واقعیاش معیّن کرده است، که چهبسا ناشی از نقص کوچکی در حافظه باشد. استاد با نام خودش معرفی میشود، یا بهتر است بگوییم با نام حرفهای خودش، اما، انگار به قصد تأکید بر اینکه قهرمان داستان هموست، همیشه در کانون همۀ وقایع حضور دارد و آقای کاواباتا رقیب را نیز تعیین کرده است، نامی داستانی، در زندگی واقعی آقای کیتانی مینورا. سلوک پیچیدۀ زمان، با آغاز و انجام کنش در یک نقطه، به همراه توصیفات دقیق، توصیفات امپرسیونیستیِ محیط و فصل، مؤکداتیست برای نمود یافتن «رمان-وقایعنامه».
اما پیچیدهترین عنصر داستان، یحتمل، حالاتِ خودِ استاد است. اشخاصی که او را در زندگی واقعیاش میشناختهاند به ما گفتهاند که او افزون بر اینکه گروتسکوار ریزنقش میشود، احساس فریبکاری و حتی حیلهگری روباهگونهای را منتقل میکند. استاد از دید آن ناظران کمتر از آنچه آقای کاواباتا بدو بخشیده است واجد اصالت نجیبزادگی بود. بنابراین دستاورد آقای کاواباتا از وقایعنامهای وفادار برمیگذرد و تبدیل میشود به توصیفِ داستانیِ نظمی هنرمندانه.
متنی یافت نشد
مطلبی یافت نشد
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.